کد مطلب:106398 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:242

خطبه 013-سرزنش مردم بصره











[صفحه 576]

از سخنان آن حضرت در نكوهش اهل بصره ائتكفت البلده باهلها: مردم شهر بهم ریخته شد موتفكه: چنان كه در ضمن این خطبه خواهیم گفت از اسمهای قدیمی بصره است رغا: صدای شتر عقر: پی كردن و زخم زدن به شتر دق: هر چیز ضعیف و كوچك شقاق: اختلاف و جدایی نفاق: خروج ایمان از دل، اصل آن از این جا گرفته شده كه موش صحرایی جایی از زمین را از داخل لانه اش تراشیده و نازك می كند هر گاه چیزی از در لانه اش وارد شود موش با سر خود زمین نازك را سوراخ كرده و فرار می كند. این عمل حیله گرانه را نافقاء می گویند و لفظ نفاق از آن گرفته شده است. زعاق: آب شور طبقها الماء: آب آن را فرا گرفت و همه جا را پوشاند جوجو السفینه: جلو كشتی و سینه ی آن و همچنین سینه ی پرنده شما سپاهیان آن زن بودید و پیروان آن شتر كه با صدای آن به میدان آمدید و با پی شدنش فرار كردید، سستی رای اخلاق شما، شكستن عهد مرام شما، و دورویی دین شماست. آب شهرتان شور است و هر كس در بین شما سكونت كند اسیر گناه می شود، هر كس از شهر شما خارج شود به رحمت خدا نائل می شود. خداوند به شهر شما از آسمان و زمین عذاب (آب) نازل می فرماید، و هر كه در آن باشد غرق شود، مسجد شما

را می بینم كه مانند كشتی در آب قرار گرفته است. در روایتی عبارت امام (ع) به این شكل است: سوگند به خدا شهر شما حتما در آب فرو خواهد رفت آن طور كه مسجد شما را مانند كشتی و شترمرغ بر آب می بینم. در روایت دیگر عبارت امام (ع) چنین است: (شهر شما را) مانند سینه پرنده در امواج دریا می بینم. شاید توضیح سخن حضرت بدین گونه باشد كه گویا می بینم شهر شما را آب فرا گرفته و جز برجستگیهای مسجد كه مانند پرنده ای بر امواج است چیزی دیده نمی شود. در این وقت احنف بن قیس به پا خاست و پرسید: ای امیرالمومنین این اتفاق كی خواهد افتاد؟ فرمود: آنگاه كه نیزارهای شما تبدیل به ساختمانهای مجلل شود. بدان كه پس از این بخش از خطبه بخشهای دیگری نیز وجود دارد كه به این مورد مربوط نیست و به فصولی تعلق دارد كه سیدرضی بعد از این فصل آورده و به خواست خدا بزودی آنها را توضیح خواهیم داد. بصره در لغت به معنای سنگ سفید سست است و بدین دلیل برای بصره اسم شده است كه از این نوع سنگ در بصره وجود داشته است. به روایت دیگر بصره جایگاه نگهداری شتران یا خشك كردن خرما بوده است. امام (ع) در زمینه نكوهش مردم بصره به سبب اقسام لغزشهایی كه مرتكب شده اند اموری را به شر

ح زیر تذكر می دهد: اول- مردم بصره مردم شهری هستند كه سه روز دچار انقلاب و دگرگونی وضع خودشان بوده اند و روشن است كه بهم ریختگی آنها و درافتادن به آشفتگی به دلیل فسادشان بود كه بدان لحاظ استحقاق عذاب را داشتند و كلام امام (ع): و علی الله تمام الرابعه، نفرینی است بر علیه آنها كه به عذاب دیگری مبتلا شوند و در زمین فرو روند. دوم- مردم بصره سپاهیان زن بودند و منظور حضرت، عایشه است، چه او را محور كارهایشان قرار داده بودند. و چون گفتار و اندیشه زنان در میان عرب و دیگر خردمندان به دلیل ضعف اندیشه و كمی عقلشان نكوهیده بوده، امام (ع) مردم بصره را به همین سبب نكوهش كرده است. همچنان كه رسول خدا (ص) در مورد زنان فرموده است: زنان در عقل و دین و بهره وری ناقص می باشند. نقصان عقلشان به این دلیل است كه شهادت دو زن برابر شهادت یك مرد است تا اگر یكی فراموش كرد دیگری به یاد داشته باشد. نقصان در دین به این سبب است كه آنها در قسمتی از عمرشان به خاطر حیض، نماز نمی خوانند و روزه نمی گیرند. و نقص بهره وری این است كه میراث زنان نصف میراث مردان است. به این دلیل، كسی كه با آنها مشورت و یا بیعت كند از زنان در رای ضعیفتر است، زیرا هر پیرو

از راهنمای خود، در عقل كمتر است. بنابراین توبیخ مردم بصره به وسیله امام (ع) به خاطر این كه لشكر و یاور زن بوده اند بجا و زیباست. سوم- به خاطر پیروی از شتر، آنها را نكوهش فرموده و منظور از شتر، شتر عایشه بوده است، و چنین حالتی داشتند كه با دیدن شتر و صدای آن جمع شدند و به میدان آمدند و با پی شدن آن فرار كردند. این جمله امام (ع) در بیان نكوهش، از جمله اول شدیدتر است. امام (ع) صدای شتر را كنایه از دعوت عایشه به جنگ آورده وقتی كه عایشه سوار بر شتر بود و مردم را به جنگ دعوت می كرد. چهارم- ناپایداری و سستی اخلاقشان بود. امام (ع) با این جمله اشاره به پستی و عدم اعتدال اخلاق آنها فرموده. چون اصول فضایل اخلاقی چنان كه می دانی سه چیز است (حكمت، عفت و شجاعت) و آنها به خاطر جهل، افكارشان در اطراف مصلحت دور می زد و این تفریط در حكمت عملی است و از طرفی ترسو بودند كه این تفریط در شجاعت است، و نیز اعمالشان خلاف حق بود كه این افراط است در ملكه ی عفت و عدالت، بنابراین صدق می كند كه اخلاق آنها پست و ناپایدار باشد. پنجم- مخالفت كردن با پیمان و شكستن آن است. مصداق روشن این عهدشكنی این بود كه عهد آن حضرت را شكستند و بر خلاف بیعت

او رفتار كردند و این خود خدعه و نیرنگی است كه در مقابل وفاداری قرار گرفتند. ششم- دورویی در دین. چون اهل بصره بر امام (ع) شوریدند و با آن حضرت جنگیدند ناگزیر از دین خارج شدند. این كلام امام (ع) گویا خطاب به بعضی از مردم بصره است، زیرا منافق عرفی كسی است كه در دل از اسلام خارج شود و با زبانش به اسلام تظاهر كند. بنابراین خطاب امام (ع) به كسانی است كه این گونه بوده اند. هفتم- نكوهشی است كه امام (ع) درباره شهرشان فرموده است و آن شور بودن آبشان بوده و علت شوری آب آنها نزدیكی شهرشان به دریا و مخلوط شدن آبشان با آب دریاست. نكوهش امام (ع) برای این است كه خودشان این مكان را برای اقامت انتخاب كرده اند. این چنین آبی موجب بروز سوء هاضمه،كند ذهنی، فساد طحال، امراض پوستی و امثال اینها كه پزشكان نام برده اند می شود. همه اینها موجب تنفر زندگی با آنها و ناخشنودی از توسعه شهرشان شده است. هشتم- بصره گندیده ترین خاك را دارد و این به خاطر رسوب فراوان آب و گندیده شدن آن است. نهم- بصره دورترین شهر از آسمان است كه توضیح آن بزودی خواهد آمد. دهم- نه دهم شر در بصره است. احتمال دارد مقصود امام (ع) مبالغه در نكوهش سرزمین بصره باشد و منظو

ر آن حضرت منحصر كردن شرور به ده قسمت نبوده است. توضیح این كه چون در بصره شرور فراوانی وجود داشته كه در دیگر شهرها وجود نداشته است، امام (ع) به عنوان مبالغه اظهار فرمودند كه نه دهم شر در بصره است، منظور حضرت وجود شر فراوان و عظیم در بصره بوده است. احتمال دیگر این كه منظور حضرت مجموع اخلاق پستی باشد كه در مقابل اصول كمالات نفسانی است كمالات نفسانی عبارتند از: دانش دلاوری، پاكدامنی، بخشندگی، دادگری و برای هر یك از این پنج فضیلت حالت افراط و تفریط وجود دارد كه ده صفت می شود. شبیه ترین اعمال به اعمالی كه ذكر شد و از مردم بصره صادر شده ولی مورد نظر حضرت در امر نكوهش نبوده است اعمالی مانند تبذیر و مانند آن است. احتمال دوم هر چند احتمال لطیفی است ولی صحت آن بعید به نظر می رسد. یازدهم- كسی كه در میان مردم بصره زندگی كند به گناه گرفتار می شود، زیرا كسی كه در میان آنها زندگی كند ناگزیر است به روش آنها درآید و آداب و رسوم آنها را بپذیرد، و در نتیجه از اخلاق آنها متاثر و به گناه گرفتار می شود. دوازدهم- آن كه هر كس از میان آنها خارج شود رحمت خدا را برای خود آماده ساخته، چون خداوند او را یاری می كند تا از گناهان ساكنان بصر

ه كه بدان دچار شده اند، مصون بماند و این رحمت بزرگی از جانب خداوند متعال است. همه اینها، ذكر دلایل تنفر از آنهاست. روایت دیگری در مورد مفهوم جمله: المحتبس فیها بذنبه و الخارج منها بعفو الله وارد شده كه غیر از آن چیزی است كه ما ذكر كردیم و آن این است: زندانی شدن در میان مردم بصره عقوبتی است برای گناهانی كه قبلا مرتكب شده و خروج از آن نشانه بخشودگی گناه شخص از جانب خداست. در دو عبارت قرینه، رعایت سجع متوازی شده است و همچنین در چهار جمله قبل از آنها. پس از نكوهش مردم بصره و شهرشان به این موضوع اشاره می فرماید كه بزودی شهرشان را آب خراب خواهد كرد. امام (ع) یقین خود را كه از راه بصیرت قدسی در مورد خرابی بصره حاصل شده با تشبیه حسی روشن و آشكار و با عبارت می بینم كه مسجد بصره در آب فرو رفته و سرزمینتان تخریب شده بیان می فرماید. امام (ع) خبر پیامبر (ص) را در مورد احوال اهل بصره در آخرین خطبه بیان فرموده است، بدین سان كه امام (ع) پس از نكوهش اهل بصره و جوابی كه به احنف بن قیس داد، چنان كه در فصل گذشته یاد شد، اهل بصره را ستود و فرمود: ای مردم بصره خداوند برای هیچ یك از شهرهای مسلمین نشانه شرف و بزرگواری قرار نداد جز ا

ین كه بهترین آن را برای شما قرار داد و به فضل خویش شما را از چیزهایی برخوردار كرد كه دیگران از آن بی بهره بودند قبله شما راست ترین قبله نسبت به مقام ابراهیم است، وقتی امام جماعت رو به مكه به نماز می ایستد. قاری قرآن شما بهترین قاری، و زاهد شما در زهد و عابد شما در پرستش و تاجر شما در تجارت و صداقت برترین آنهاست. تصدیق كنندگان شما گرامی ترین مردم، ثروتمندان شما بخشنده ترین و متواضع ترین مردم اند. مردان با شرافت شما بهترین خلق را دارند و شما در همسایگی بزرگوارترین هستید و در كاری كه به شما مربوط نیست كمترخود را به زحمت می اندازید و در خواندن نماز جماعت از دیگران حریصتر هستید میوه شما بیشترین میوه، اموالتان بیشترین اموال، بچه های شما زیركترین بچه ها، زنهای شما قانعترین و در شوهرداری بهترین زنانند. خداوند آب را برای شما مسخر كرده است كه برای بهتر شدن زندگی شما صبح و شب جریان دارد. دریا سبب افزونی اموال شماست. اگر صبر و شكیبایی داشته باشید درخت طوبی برای شما سر فرود می آورد و شما را در سایه گسترده خود قرار می دهد. ولی حق این است كه حكم خدا درباره شما جریان یافته و قضای خدا اجرا می شود و نافذ است و خدا حسابها را س

ریع می رسد، چنان كه خود فرموده است: و ان من قریه الا نحن مهلكوها قبل یوم القیمه او معذبوها عذابا شدیدا كان ذلك فی الكتاب مسطورا. ای مردم بصره سوگند یاد می كنم آنچه در ابتدا بدان شما را توبیخ كردم جز برای تذكر و موعظه برای اعمال آینده نبود تا زود دست به كار آشوب نشوید چنان كه قبلا شدید. خداوند به پیامبرش می فرماید: و ذكر فان الذكری تنفع المومنین. آنچه از مدح و ستایش كه پس از نكوهش و موعظه برای شما گفتم نه به این دلیل بود كه از شما ترسیده باشم و یا در آنچه دارید طمع كرده باشم چه، اگر خدا بخواهد قصد ندارم در میان شما بمانم زیرا حوادثی پیش می آید كه مرا ملزم به قیام می كند و بین خود و خدا بهانه ای برای ترك قیام ندارم و شما از آن اطلاعی ندارید تا اتفاق بیفتد و من ناچارم در آنها وارد شوم چه آشكار باشند، چه نهان. پس هر كس می خواهد در دفع آن حوادث نصیبی داشته باشد دست به كار شود. به جان خودم سوگند وارد شدن در دفع آن حوادث، جهاد پاك و خالص است كه كتاب خدا آن را برای ما روشن ساخته است. آنچه در مورد شهر شما گفتم از جانب خودم نبود كه به خاطر رویارویی با شما گفته باشم، بلكه رسول خدا (ص) روزی كه جز من با او كسی نبود به من

فرمود: ای علی جبرئیل روح الامین مرا بر شانه خود بلند كرد تا زمین و مردم روی آن را دیدم و راز و رمز آنها را به من عطا كرد و به آنچه در اندرون و روی آنها است مرا آگاهی داد و بر من سنگین نیامد، چنان كه بر پدرم آدم یاد گرفتن اسماء حسنی سنگین نیامد، همان اسمهایی كه فرشتگان مقرب یاد نگرفتند. من در كنار دریا سرزمینی را دیدم كه بصره نامیده می شد و دورترین مكان به آسمان و نزدیكترین مكان به آب بود، زودتر از هر جایی خراب می شود و كثیفترین خاكها را دارد و به شدیدترین عذابها دچار می شود. در زمانهای گذشته بارها در آب فرو رفته و در آینده نیز چنین خواهد شد. پس از آن امام (ع) فرمود: برای شما مردم بصره و قرای اطراف آن به وسیله آب بلای بزرگی خواهد رسید و من جای انفجار و جوشش آب را در آبادی شما می دانم و به بلاهای بزرگی كه بعد از این شما را به زحمت خواهد انداخت آگاهم. پس هر كس وقت غرق شدن شهر در آب، از آن خارج شود به واسطه رحمتی است كه قبلا از جانب خدا شامل حالش شده است و كسی كه در شهر بماند اگر چه اهل آن شهر نباشد به دلیل گناهی است كه قبلا مرتكب شده است و خدا به بندگانش ستم نمی كند. تشبیه امام (ع) بلندیهای مسجد بصره را كه از آب

بیرون می ماند به سینه كشتی و به قولی به شترمرغ و به قولی دیگر به پرنده ای كه در امواج دریا سوار باشد ذكر كرده كه تشبیهات روشنی است و نیاز به توضیح ندارد. حادثه غرق شدن بصره كه امام از آن خبر داده است، بنا به روایت نقل شده، بصره یك بار در زمان القادر بالله غرق شد و یك بار دیگر در زمان، قائم بامر الله، شهر و هر كه در آن زندگی می كرد بكلی غرق و خانه ها خراب شد و جز بلندیهای مسجد جامع، چنان كه امام (ع) خبر داده بود، باقی نماند و غرق شدن شهر از ناحیه خلیح فارس و كوهی كه معروف به كوه شام است صورت گرفت، و این پیشامد همان چیزی بود كه امام (ع) فرموده بود. این كه بصره از ناحیه خلیج فارس غرق شده باشد مورد اشكال است زیرا امام (ع) فرموده است كه آب از خود بصره جوشش و جریان پیدا می كند، آنجا كه فرمود: من جای جریان آب را در آبادی شما می دانم. ظاهر گفته امام اقتضا می كند كه خرابی شهر از جای دیگر (ناحیه خلیح فارس) صورت نگرفته باشد (البته) خدا بهتر می داند.


صفحه 576.